اگر بگوییم بزرگ ترین اشتباهی که در مورد تبلیغات رخ می دهد، تاکید بر خلاقیت است، دومین اشتباه بزرگ، انتظار بازگشت سرمایه برای آن است.
دورانی که می شد انتظار داشت با صرف یک میلیون دلار هزینه تبلیغاتی، سود شرکت در همان سال یک میلیون دلار افزایش یابد، مدت هاست که سپری شده است. با این حال برخی از مدافعین تبلیغات هنوز به بازگشت به سرمایه گذاری برای تبلیغات اعتقاد دارند. آنها به تبلیغات به عنوان نوعی سرمایه گذاری نگاه می کنند که اگر نه در همان سال، ولی در آینده نزدیک بازدهی خواهد داشت. اگر ما امسال یک میلیون دلار برای تبلیغات خرج کنیم، ظرف ۵ سال آینده یا در همین حدود، سود زیادی خواهیم برد.
بعضی از مدافعین تبلیغات تا جایی پیش رفته اند که توصیه می کنند به تبلیغات هم به عنوان سرمایه شرکت نگاه شود. درست به همان شکلی که در برخی از شرکت ها برای مخارج تحقیقات و بهینه سازی تولیداتشان از اصل سرمایه شرکت هزینه می شود. آنها حتی پیشنهاد می کنند که سرمایه گذاری در تبلیغاتی در ترازنامه مالی شرکت هم وارد شود.
فرقی نمی کند که چند بار اعداد را جمع یا تفریق کنید، اثبات تئوری بازگشت سرمایه تبلیغات کار دشواری است.
عموماً تبلیغات خرج خودش را در نمی آورد. این روزها بسیاری از اژانس های تبلیغاتی به تئوری بازگشت سرمایه گذاری برای تبلیغات تکیه می کنند. اگر شما به تبلیغات اعتقاد داشته باشید، از اختصاص بودجه قابل توجه برای تبلیغات هم دفاع خواهید کرد. و خدا به دادتان برسد اگر در امریکای شرکت های سهامی امروز، نسبت به تبلیغات بی ایمان شوید!
طبق عقاید ما، تبلیغات سرمایه گذاریی نیست که سودقابل توجه داشته باشد.
تبلیغات یک نوع بیمه است. بیمه ای که از نام تجاری در مقابل حملات رقبا محافظت می کند. تبلیغات بهایی است که شما برای نگه داری از برداشت و جایگاه نام تجاری تان در ذهن مشتری می پردازید. کارایی آن در نگه داری از نام است نه در ساختن نام.
بر روی ترازنامه مالی، تبلیغات بیشتر شبیه به مخارج تعمیر و نگه داری از ابزار تولید است، تا بودجه مخصوص تحقیق و بهینه سازی بدون هزینه تبلیغاتی؛ ارزش نام تجاری مستهلک می شود. قرار نیست تبلیغات در اینده به شما منفعت برساند. قرار است که امروز از نام تجاری شما حمایت کند.