demo-attachment-709-nikita-kachanovsky-g-YiX8ynmnY-unsplash-e1584533335647

رازهای وبلاگی ۲

درادامه مقاله قبلی به رازهای وبلاگی میپردازیم:

آخرین قابلیت که هنوز به‌خوبی در صنعت بازاریابی از آن استفاده‌نشده ویدیو بلاگ ها است. در این فرمت بیشتر افرادی را پیدا می‌کنید که مطالب شخصی‌شان را ضبط می‌کند و یا فیلم‌های کوتاه می‌سازند. برای کسی که خلاقیت ، اشتیاق و دید خوبی به قضایا دارد، می‌تواند این شیوه جدید یک شیوه عالی محسوب شود.

حالا تقریباً حساب کار دستتان آمده و برای کار حاضرید.

اگر وبلاگی ساخته اید مطمئناً به وبلاگ‌های متعددی لینک بدهید و به وبلاگتان این امکان را بدهید که ترافیک مجانی پیدا کند. تخفیف‌های کلانی در پست‌هایتان بدهید. این ایده‌های خوبی برای جدا کردن وبلاگتان از سایت‌های اصلی که به شما لینک می‌دهند است. در وبلاگتان همیشه راهی برای رفتن به سایت اصلی‌تان داشته باشید بازدیدکنندگان می‌توانند گزینه‌ی عضویت را بزنند و ازآنجا می‌توانند وارد صفحه اصلی بشوند. بنابراین این فقط یک پروسه شروع است و دو راه می‌شود کرد:

  1. جستجوگر آن از طریق پیشنهادهایتان که در بلاگ ها می‌گذرانید، و طریقه دیگر علاقه‌مند می‌شوند که بیشتر بتوانند وارد سایت اصلی شما شوند آنجا نام و ایمیل خود را وارد می‌کنند و آن موقع است که در دام شما گرفتار می‌شوند. این هنگام است که برایشان می‌توانید هر جهت که بخواهید نامه‌های تبلیغی و فروش بفرستید.
  2. ترافیک جستجوگران به وب‌سایتتان از طریق دیگر همچون موتورهای جستجو مقالات و شیوه‌های پرداخت هدایت می‌شود. در ابتدا که وارد سایت شما می‌شوند نام و ایمیل خود را می‌زنند و سپس ازآنجا می‌توانید نامه‌های فروش و دیگر اطلاعات را برایشان ارسال کنید. همچنین می‌توانید لینکی به وبلاگتان هم بدهید که شمارا می‌شناسند و مقالاتی که نوشته‌اید می‌خوانند. از طریق این چه‌بسا مستقیم با شما تماس بگیرند و درخواست کمک کنند.

 

اما چرا این کارها را می‌کنید:

چنان پیچیده نیست و از این طریق شما همه‌جا هستید. همیشه در ذهن مخاطب جای دارید و کم‌کم جای خود را به‌عنوان استاد فن باز می‌کنید. کسی که زیاد دیده شود ، به‌عنوان فرد خبره شناخته می‌شود و مهم نیست واقعاً چقدر واقعاً خبره باشد.

شما به این صورت حجمی از مخاطبان ساخته‌اید که مادام‌العمر با شمایند و می‌توانید لیوان‌های دوم و سوم و… به‌راحتی عرضه کنید. این یعنی تجارت مدرن.

demo-attachment-702-nikita-katsevich-QXDJGPZTwxs-unsplash-e1584533063531

اهداف اظهارات قدرتمند

فکری در ذهن مشتری بالقوه ایجاد می کند که بر اساس شیوه ای است که او می تواند از آنچه شما ارائه می دهید، سود ببرد؛

باورپذیری شما را در مشتری بالقوه ایجاد می کند؛

کار و نحوه انجام دادن آن را بر اساس مزایا و منابع مشتری بالقوه ارائه می دهد؛

خط شفاف متمایزی بین شما و رقیبتان می کشد؛

مشتری را به شنیدن بیشتر ترغیب می کند؛

به مشتری دلیلی برای خرید می دهد؛

مقاومت را می شکند؛

تاثیر مطلوب تری بر مشتری بالقوه می گذارد؛

بین آنچه انجام می دهید و آنچه به مشتری بالقوه مرتبط است، رابطه برقرار می سازد؛

خاطره انگیز است؛

خلاقانه می گوید شما بر اساس نیازهای مشتری بالقوه چه کاری انجام بدهید؛

وقتی کسی از شما می پرسد “چه کار میکنید” چطور پاسخ می دهید؟ شرط می بندم که این جمله ای خسته کننده است؛ وقتی کسی میل دارد با کس دیگری صحبت کند.

در اینجا چند مثال از نحوه استفاده از اظهار نظر قدرتمند به جای پاسخ شفاف به پرسش ” چه کار می کنید؟” آمده است:

کمک موقت:

من تعدادی کارمند موقت و ضروری با کیفیت لازم برای فعالیت هایی مثل کار شما مهیا می کنم که وقتی یکی از کارکنان غایب، مریض یا در تعطیلات باشد، هیچ زیانی در بهره وری شما صورت نگیرد و خدماتتان به مشتریان کاهش نیابد.

پوشش مردم:

تجربه نشان داده است که فروشندگان به خاطر مشتریان خود، لباس می پوشند. من دیدگاه مورد نیاز را برای ارائه عرضه مهم شما خلق می کنم. به عبارت دیگر: بروس جولیان در فروشگاه میلتون در شارلوت اظهارات قدرتمند عالی ای دارد:” وقتی مشتریان من جلسه یا سخنرانی مهمی در پیش رو دارند، به سراغ کمد لباس هایشان می روند و لباس هایی را که از شرکت میلتون خریده اند، انتخاب می کنند.” چه عالی!

اظهارات قدرتمند، منافع و ملاقات ها را ایجاد می کنند:

اظهارات قدرتمند علاقه گرا: کلید سودمندی شما، بهره وری است. سال گذشته رشدی معادل ۳۰۰ درصد داشتیم، تنها به خاطر این که نیازهای مشتریان را به موقع برآورده ساختیم و به بهره وری مشتریان کمک کردیم. در طول  ۳۰ روز می توانیم وضعیت شما را بهبود بخشیم.

اظهارات قدرتمند ملاقات گرا: آقای جانسون مطمئن نیستم که بتوانم به شما کمکی کنم. اجازه بدهید برای چند دقیقه درباره جزئیات با شما حرف بزنم. اگر فکر کنم که می توانم کمکی کنم به شما خواهم گفت و اگر نتوانم باز هم خواهم گفت. این صداقت کافی است ؟

demo-attachment-703-jakob-owens-gRkSYe-JYi0-unsplash-e1584533052930

رازهای وبلاگی

از کدام جهان میآیید؟ جامعه‌تان کدام است؟ خب اگر جواب را می‌دانید،پیشنهاد رد نشدنی هم پیداکرده‌اید. بازار تشنه شما کجاست؟ میخواهم برایتان چندراه خلاقانه بگویم در این روزگار که مشتری به این راحتی نمی‌آید، پیدایشان کنید و به آن‌ها لیوان دوم را عرضه کنید.

به جهان وبلاگ خوش‌آمدید.

می‌شود آن‌ها را درجایی که فعال هستند و با دیگران در تعاملات پیدا کرد. چندین راه برای ملاقات با آن‌ها در فضای مجازی اینترنت وجود دارد: بلاگ ها و انجمن‌های اینترنتی. می‌دانند درباره این مطالب گوشتان پر است، اما واقعاً به کار میآیند. راهش این است.

ابتدا در یاهو و گوگل و بلاگر و صدها سایت های بلاگینگ به دنبال موضوع مرتبط با محصول و یا خدمتتان بگردید. بسیاری هستند که کشته و خواهان محصول شما هستند و بنابراین هرروز و ساعت‌ها به نوشتن ، بحث کردن درباره این علاقه خود می‌پردازند. به این‌ها به‌عنوان لشکر حمل پول نگاه کنید.  یک مکان جدید در سایت بلاگر قرار داده‌شده به اسم blogfa که آسان‌ترین راه برای پیدا کردن بازاری در ارتباط با شماست. وقتی پیدایش کردید وقت بگذارید و در آن پیشنهادتان را بنویسید و اظهارنظر کنید.

به سؤالات پاسخ دهید و. نظرات دیگران را هم نقد کنید. در همه این‌ها یک اشاره خیلی کوتاه هم به محصول مرتبط و یا سایت دانلود کنید یادتان باشد که باید بگویید کجا شمارا پیدا کنند نکته اگر باهوش باشید و اطلاعات به‌دردبخوری عرضه کنید نیز گول می‌توانید در این بازار و پرآشوب برای خودتان جای پای درست کنید.

از این زمان به بعد باید خیلی مراقب باشید ، شما فعلاً فقط یک جامعه فعال و تعاملی در ارتباط با سرویس و یا محصولات آن پیداکرده‌اید از این به بعد باید خودتان را با هزاران. نظر و سؤال و ایده‌های گوناگون آماده کنید. و به‌این‌ترتیب می‌توانید محصول خودتان را به بهترین حالت باسلیقه مشتری جور کنید.

اگر دست به نوشتن تان بد نیست ، اصلاً می‌توانید بلاگ خود را راه‌اندازی کنید و جزو جامعه شوید.

برخی از بزرگ‌ترین شرکتهای جهان ، شروع کردند به بلاگ کردن نتیجه تحقیقات و آزمایش‌های خود و شرح محصول و تاریخ عرضه آن را هم در بلاگ شان عرضه میکنند. می‌توانید اطلاعات کلی درباره هر چیزی را از مقالات و اخبار پیدا کنید اما لطفی در حق دیگران و خودتان کنید و تعامل با دیگران را در این انجمن جدید بالا ببرید. به خوانندگانتان این امکان را بدهید که پیشنهاد بنویسند و عضو خبرنامه تاشوند. این کار فهرستی ایجاد می‌کند که می‌توانید هر زمان‌بر آن حساب کنید.

حالا می‌دانید که کجا باید انبوه افراد تشنه را پیدا کرد.  در RSS هم امروز قابلیت‌های زیادی وجود دارد. بلاگ های صوتی که پادکست گفته می‌شود به شنوندگان این قابلیت را می‌دهند که به سخنان شما گوش دهند و در کامپیوتر و یا موزیک پلیر شان آن را دانلود کنند.

در مقاله بعد بیشتر توضیح خواهیم داد…

demo-attachment-703-jakob-owens-gRkSYe-JYi0-unsplash-e1584533052930

از دانشمند ناسا بودن تا فروشنده پودر پروتئین شدن!

هری هانک جانسون، دانشمند سابق ناسا و برنده جایزه  Body Life Challenge در سال ۱۹۹۸ است او برای بردن این جایزه پرورش اندام ، ۲۲۰ هزار نفر را پشت سر گذاشت. در سال ۱۹۹۹، هری. شروع به فروش برنامه بدن‌سازی کرد که خودش با استفاده از آن این مسابقه را برده بود. از آن موقع او پودر پروتئینی خودش را تولید می‌کند. در سال ۲۰۰۴ هم محصولات زیبایی‌اش را هم به لیست فروش اضافه کرد. هری تاکنون به صدها نفر برای داشتن بدنی زیبا و سالم مشاوره داده است و به علت تبحرش در حوزه سلامت و بدن‌سازی ، مجله مدیا به او یک ستون ثابت داده است و به سؤالات افراد در این زمینه جواب می‌دهد. او با یک تیر دو نشان زده است و خیلی راضی است که هم می‌تواند زندگی مردم را بهبود بخشد و هم درآمد زیادی از این راه کسب کند.

 

سال ۱۹۹۸ برنده جایزه ESA در بدن‌سازی شدم. آن موقع ۳۸ سال داشتم و پس از پیروزی بسیاری از مردم تماس می‌گرفتند و پرسیدند چطور آن‌ها می‌تواند بدنشان را تغییر دهند. پس از مدتی متوجه شدم افراد زیادی به من وابسته شده‌اند و همان موقع دانستم که جمعیت تشنه را یافته‌ام.

بنابراین هر چیزی که درباره بدن‌سازی گرفته بودم به روی کاغذ آوردم. دو سال طول کشید تا آن‌ها را جمع‌وجور کنم و هفت سال بعد هم هر دفعه آن را ویرایش و تصحیح کردم تا به شکل امروزی درآمد.

همان موقع می‌دانستم برای فروش آن باید به بسته پیشنهادی هم چیزی دیگری هم اضافه کنم. نمی‌توانستم به مشتریان یک برنامه دیگر بدهم چون آن‌ها یاد گرفته بودند که چطور بدنشان را آماده کنند و نمی‌توانستم آن اطلاعات را دوباره به آن‌ها بفروشم. می‌توانستم مشاوره شخصی بدهم و گزینه خوبی بود، اما هنوز برای ناسا کار می‌کردم و برنامه کاری این اجازه را نمی‌داد.

پس شروع به فکر کردن کردم. فکر کردم وقتی برای اولین بار می‌خواستم بدن‌سازی را شروع کنم. می‌دانستم غذای سالم خوردن و به یک‌روال مرتب غذا خوردن خیلی مهم است و می‌دانستم که وقت زیادی ندارم که بخواهم ۵ یا ۶ روز غذا درست کنم و همچنین دلم نمی‌خواست هر جا که می‌روم قابلمه غذا با خودم ببرم. پس تصمیم گرفتم برخی از وعده‌های غذایی را پودر‌های جایگزین، جایگزین کنم. اما از مزه‌اش زیاد خوشم نمی‌آمد. می‌توانستم یک نوع پودر درست کنم که مزه خوبی داشته باشد. حال می‌توانستم پیشنهاد برنامه بدن‌سازی را همراه با لیوان دومی همراه کنم که پودر پروتئینی بود که می‌توانست یک مکمل ارزان خوشمزه و عالی ارائه دهد.

۸ سال زمان برد و من ۱۹۸ روش مختلف را امتحان کردم.

درواقع می‌توانستم این لیوان دوم را زودتر عرضه کنم. اما در آن صورت یکی از اصول را رعایت نمی‌کردم. اما این کار خیلی کوتاه بینی بود. با اطمینان از اینکه یک محصول عالی دارم ، دیگر اصل پیشنهاد رد نشدنی را رعایت کردم چون محصولی ساخته بودم که نیازهای مشتریان را برآورده می‌کرد و حتی از آن‌هم فراتر می‌رفت (مزه خوب).

کافی بود که مردم دهان‌به‌دهان محصول من را به هم بگویند و این‌طور تبلیغ می‌شد.

درس مهمی که باید یاد گرفتم این است که باید زمان زیادی برای ساختن محصولی صرف کنید که واقعاً بازار را تغییر دهد. وقتی این کار را کردید آن‌وقت است که می‌توانی تمایز را معنی کنی. بعدازاین وقتی محصولات از نیازها و انتظارات مشتریان فراتر می‌رود، همه‌چیز به‌خوبی پیش خواهد رفت. در این زمان مشتریان فعلی ، مشتریان جدید را با خودشان می‌آورند.

کاری که دقیقاً باید انجام داد این است:

اول: زمان زیادی برای ارسال محصول متفاوت اختصاص دادم.  سپس فهمیدم که تمام چیزی که نیاز دارم این است که مردم را وادار کنند که محصول من را امتحان کنند و خودشان نتیجه را ببینند. بنابراین یک نمونه مجانی برایشان ارسال کردم. فکرش را بکن این کار چه اندازه درفروش می‌تواند تأثیرگذار باشد.

علل خصوص اگر محصول شما با ادعایتان سازگار باشد. پیشنهاد شما به مشتریان می‌گوید که چرا محصولات آن برتر است. در مورد من ، پیشنهاد من این بود که پودر پروتئینی من خوشمزه‌ترین پودر جهان است و آن‌ها برای فهمیدن آن ، احتیاجی نبود پولی پرداخت کنند.

یادتان باشد امروز مردم به‌شدت نسبت به ادعاهای محصولات بدبین هستند. آن‌ها همیشه از خودشان این سؤال را می‌پرسند:” از کجا بدانیم راست می‌گویند؟” بنابراین تا جایی که می‌شد کاری کردم نمونه را دستشان برسانم تا ببینند که راست می‌گویم. به آن‌ها گفتم به‌راحتی می‌توانند با پر کردن یک فرم در وب‌سایت ام و دادن آدرس و اسمشان این محصول را تحویل بگیرند و یا با شماره تلفن تماس بگیرند و نام و آدرس آن را یادداشت کنند. این کاربر شکاکیت آن‌ها غلبه کرد از زمانی که این کار را انجام داده‌ام، ۶۷ درصد از کسانی که به وب‌سایت ام را دیده‌اند تقاضای یک نمونه مجانی داده‌اند.۲۷ درصد از کسانی که نمونه مجانی را گرفته‌اند، تقاضای خرید محصول اصلی را دادند. اگر آن‌ها اشتراک ماهانه محصول را انتخاب کنند، به آن‌ها تخفیف می‌دهم. این کار باعث افزایش فروش شده است.

در ساختن یک محصول کامل اثرگذار در ابتدا تمرکز کنید ، و اگر راهی برای فروش دوباره محصول به آن‌ها ندارید احتمالاً می‌توانید یک محصول مرتبط دیگر معرفی کنید ، مانند پودر پروتئین من. بدانید مشتریان فعلی‌تان احتمال خیلی بیشتری دارد که محصولات را بخرند چون لیوان اول را یک‌بار به آن‌ها فروخته‌اید.

demo-attachment-702-nikita-katsevich-QXDJGPZTwxs-unsplash-e1584533063531

۲۸ هزار دلار روی میز! چطورر؟

فکر می‌کنم به همان دام گرفتارشده‌ام که بسیاری از کارآفرینان در ابتدا به آن دچار می‌شوند. آن‌ها یاد می‌گیرند تا پیشگام شوند و محصولاتشان را به فروش برسانند اما به علت موفقیتی که کسب می‌کنند مشتریان به‌دست‌آمده را فراموش می‌کنند و بر یافتن مشتری جدید تمرکز می‌کنند.

فروش بیشتر را نصیب خود کنید.

خوش‌شانس بودم که سؤالی پرسیدم که راه جدیدی برای ارائه لیوان دوم به مشتریان ام گشود.

یک وب‌سایت که عضو هم قبول می‌کند مدیریت می‌کند که تقریباً ۸۰۰ عضو دارد و باید هرماه مبلغی را برای حق عضویت به من پرداخت کنند.

ماه‌ها تلاش کردم که اعضای جدید به این ۸۰۰ نفر اضافه کنم. اما یک روز از خودم سؤال پرسیدم پیامی فرستاده‌ام و از اعضا پرسیدم آیا می‌خواهند هزار دلار به من پرداخت کنند و من به آن‌ها بگویم چگونه می‌توانند از عضویتشان مزیت‌های بیشتری بهره ببرند. ۲۸ هزار دلار روی میز! چطورر؟

چون یک نامه فروش گونه ننوشتم  یک گزینه سفارش ایجاد نکردنم و حتی سعی نکردم این ایده را به فروش برسانم.

اما ، درواقع انتظار پاسخ چندانی نداشتم. این پیام را ازاین‌رو در سایت گذاشتم که ببینم آیا آن‌ها از من می‌خواهند این کار را انجام دهم و نه به‌عنوان کاری که می‌خواهم انجام دهم.

 

اولین روز پس‌ازاینکه این سؤال را در سایت گذاشتم ، ۱۰ ها پیام از این افراد به من رسید که از من می‌خواستند که به کجا باید این پول را برایم ارسال کنند، چون این پیام راه پرداخت را نگفته بود، در یک هفته ۲۸ نفر برای این کار برایم پول ارسال کردند.

از این اتفاق، شگفت‌زده شدم. از این کار ۲۸ هزار دلار درآمد کسب کردم، آن‌هم تنها با یک سؤال.

از آن زمان این مدل را برای بسیاری از خدمات و محصولات ارائه دادم. با این کار تلاش و تمرکزم از به دست آوردن مشتریان جدید، به زمان گذاشتن به اطلاعات و نیازهای مشتریان حاضر اختصاص‌یافته است.

با این کار امروز پول بیشتری به دست می‌آورم و زمانی کمتری برای انجام آن‌ها صرف می‌کنم.

 

برگرفته از کتاب: فرمول جادویی

demo-attachment-704-andrew-neel-QLqNalPe0RA-unsplash-e1584533077950

نوابغ تجارت امروز و فرمول جادویی

در دنیای بازاریابی و تجارت اینترنتی وجود دارد  که هرسال شاهد نوآوری‌های عظیم و مبهوت‌کننده‌ای است استادان این رشته هرساله به موفقیت‌های حیرت‌آوری رسد که شایستگی‌اش را هم دارند.

برخی از نویسندگان کار خود را در نقشه یک کارآفرینی کوچک شروع کردند ولی تبدیل به نمادهای بازاریابی جهانی شدند.

برخی دیگر هنوز هم خارج از حیطه کاری ایشان کمتر شناخته‌شده‌اند ، اما امروز یک زندگی بدون کار و تلاش رسیدند.

من طیف گسترده از افراد ، در صنایع مختلف با سطوح مختلف مهارت ، برای معرفی، در نظر گرفته‌ام.

موضوع مهم این است که بدانیم هر مقاله بیان این حقیقت است که فرمول جادویی می‌تواند در هر کسب‌وکاری به‌کاربرده شود و مهم نیست که شما سرمایه کم برای شروع یک‌میلیون دلار است یا فقط کارت اعتباری‌ام است.

فرمول جادویی سودتان را هر بار که استفاده می‌کنید به‌شدت افزایش می‌دهد.

من از هرکدام از شرکت‌کنندگان این سؤال را پرسیدم:

  1. راه‌هایی که افراد می‌توانند جمعیت تشنه خود را برای محصولشان پیدا کنند و آن‌ها را راهنمایی کنند چیست؟
  2. درگذشته چه راه‌هایی مشخص و متفاوت استفاده کرده‌اید؟
  3. راه‌های مختلفی که افراد می‌توانند لیوان دوم را به مشتریان خود عرضه کنند چیست؟ پس از فروش اولیه به گل برای اینکه مشتری دوباره برای خرید برگردد؟

شرکت‌کنندگان مانند فاکس به این سؤال‌ها مستقیم پاسخ داد.

برخی دیگر مانند هیلبرت از من خواست برخی از نوشته‌های چاپ‌نشده‌اش را که راه‌های استفاده از فرمول جادویی را نشان می‌دهد چاق کنم

هر مدخل، ارزش مختص خودش را دارد و اثر آن این است که مانند کارآگاهی که به دنبال رد پا از این قسمت‌ها را دنبال کنید

در مقاله بعد درباره جو شوگرمن که یک افسانه بازاریابی است برای شما خواهیم گفت.

demo-attachment-702-nikita-katsevich-QXDJGPZTwxs-unsplash-e1584533063531

جلوگیری از سردرگم شدن مشتری

روش پیگیری

روشی که در مقاله قبلی ذکر کردیم می‌تواند ( فروش تقاطعی ) در هنگام فروش ارائه شود. اما پس از فروش این روش‌ها به کار نمی‌آید نکته قبل از فروش به اتمام برسد مشتری‌تان را با انبوهی از گزینه‌ها لبریز کنید از در این فروشگاه که بیرون برود هم هنوز سردرگم است.

تابه‌حال دو استخوان را در جلوی یک سگ گذاشته‌اید؟ چه‌کار می‌کند؟  او آن‌قدر سردرگم می‌شوند که هر دو را خاک می‌کند. انسان‌ها هم به‌راحتی سردرگم می‌شوند.

راحت است.

در اینجا روش فروش پیگیرانه را به کار برید. این  روش فروش ممکن است در هر زمان پس از فروش اتفاق بیافتد.

شاید یک روز بعد شاید همین یک بعد ساعت باشد.

روش تداومی

برخی از محصولات خودبه‌خود لیوان دومشان راهم  می‌فروشند. برای مثال،  یک مشترک سالیانه مجله خودبه‌خود لیوان دوم سوم چهارم و… را می‌خرد.

محصولات تداومی،  آن‌هایی هستند که بر طبق زمان متوالی به مشتری عرضه می‌شود اصل این محصولات بر پایه فروش دوباره بناشده‌اند.

شاید نام گوتی رنکر را تابه‌حال نشنیده‌اید،  اما شکی نیست تبلیغاتش را دیده‌اید.

این شرکت یکی از شرکت‌های بزرگ تبلیغات تلویزیونی است. یکی از مطلعان در آن شرکت به من گفت آن‌ها دیگر برای محصولاتی که مبنای تداوم ندارند، وقت نمی‌گذارند و اصلاً تبلیغ نمی‌کنند.

برای مثال گوتی یک بسته نگهداری از پوست می‌فروشد که اگر هرماه دوباره از آن خرید کنید،  به‌صورت خودکار تخفیف می‌گیرید.

این محصول خیلی هم عالی است و بنابراین پیشنهاد رد نشدنی محسوب می‌شود.

کمی پول می‌پردازید، ما پوست زیبایی به شما می‌دهیم. و بنابراین مردم حاضرند هرماه برای پولی پرداخت کنند. این شرکت درواقع مشتریان را مجبور می‌کنند که هرماه پول پرداخت کنند و کم تهاجمی است.

اما وقتی شما محصولی عرضه می‌کنید که به‌خوبی عمل می‌کند و قیمتش هم می‌ارزد، تداومی بودن قابل انجام است و به سودهای زیاد ختم می‌شود.

در ادامه راه‌هایی خواهیم یافت که باعث می‌شود مشتریان فراتر از تصورتان دم به دقیقه به شما مراجعه کنند و از شما کمک بخواهد.

demo-attachment-709-nikita-kachanovsky-g-YiX8ynmnY-unsplash-e1584533335647

فروش تقاطعی

اگر به شخصی یک ماشین می‌فروشید ( جهت فروش بیشتر ) شاید به خرید یک سیستم خوب صوتی هم علاقه‌مند باشید. اگر یک دندان‌پزشک باشید و دندان تمیز می‌کنید، شاید مشتری به سفیدکننده دندان هم علاقه‌مند باشد.

رویکردی که در این‌طور مواقع در پیش میگیرید باید خیلی محتاطانه باشد وگرنه به مشتری‌تان توهین کرده‌اید شاید با خود فکر کند:” چی؟ پس فکر می‌کنی دندان‌های زشتی دارم؟”

اگر رویه‌ای هجومی و یا شبه توهین‌آمیز به کار ببرید مشتری جامیزند. حتی شاید در ابتدا بتوانید هدفتان را محقق کنید و مشتری کالای شمارا بخرد اما مطمئن باشید که دیگر نزد شما نمی‌آید.

فروشندگان لوازم الکترونیکی استادان روش فروش تقاطعی هستند اگر دارید یک تلویزیون صفحه عریض خرید آن‌ها می‌توانند به‌راحتی شمارا راضی کنند که اندک دیگر هم پول‌خرج‌کنید و کابل‌ها و لوازم جانبی را بخرید که یک تصویر کامل داشته باشید.

چنین پیشنهادهای تقاطعی می‌توانند سود شمارا به ازای هر فروش تا حد زیادی بالا ببرند.

درباره‌اش فکر کنید. اگر در هرماه هزار فروش داشته باشید و در هر فروش تنها یک دلار بیشتر به فروشید، در سال ۱۲ هزار دلار بیشتر پول به جیب زده‌اید.

درروش فروش تقاطعی، به مشتری کمک می‌شود که نتیجه بهتری بگیرد، این احساس به او دست ندهد که شما میخواهید کالایتان را قالب اش کنید، بلکه از شما تشکر هم خواهد کرد چون فکر می‌کنند باید کمکش می‌کنید.

کمک به مشتریان نه‌تنها باعث فروش بیشتر می‌شود، بلکه انرژی مثبت خوبی را به مشتری انتقال می‌دهد.

در مقاله بعد در مورد روش پیگیری و روش تداومی که میتواند در هنگام فروش ارائه شود را با شما در میان خواهیم گذاشت.

demo-attachment-703-jakob-owens-gRkSYe-JYi0-unsplash-e1584533052930

پیشنهاد رد نشدنی یک طرح فروش ویژه نیست

پیشنهاد رد نشدنی یک پیشنهاد رد نشدنی نیست.

پیشنهاد رد نشدنی یک مأموریت مزایای یک خرید یا هر چیز دیگری که در مدارس بازاریابی و فروش یاد می‌دهند نیست.

پیشنهاد رد نشدنی یک پیشنهاد هویت‌ساز است که در متن و مرکز یک محصول یک سرویس و یا یک شرکت نهفته است. سرمایه‌گذاری در آن طرح آن‌قدر ارزشمند و برای مشتری باورپذیر است که رد کردن آن ، برایش حماقت‌آمیز جلوه می‌کند.

اگر خوب اجرا شود پیشنهاد رد نشدنی به شما اجازه می‌دهد:

در میان طوفان پیام‌های بازرگانی و شعارهای رنگارنگ که ذهن مشتریان را اشغال می‌کند ، خود را نشان دهید.

باعث می‌شود مشتریان به شکلی ناخودآگاه پیام بازرگانی شمارا از شخصی به شخص دیگر به شکل ویروس گونه انتقال دهند.

پاسخ به سؤال اصلی مشتریانتان ، محصول شما در سه ثانیه و حتی کمتر به فروش می‌رسد. این سه سؤال بزرگی که مشتری از شما می‌پرسد ، این است:

  1. سعی می‌کنی چیزی به من بفروشی ؟
  2. قیمتش چقدر است ؟
  3. از کجا باور کنم که راست می‌گوید ؟
  4. چه سودی برای من دارد ؟
  5. آیا محصول کنونی تا این‌گونه است ؟

ممکن است این صحبت‌ها کمکتان کند پیشنهاد رد نشدنی ، از سه بخش خیلی مهم تشکیل‌شده است:

  1. IRP بالا
  2. تمایز
  3. باورپذیری

اگرچه اینجا شاید آن‌قدر تأکید روی این موضوع تمرکز و ترکیب نمی‌کنیم اما شما باید در کسب‌وکارتان به آن خیلی توجه کنید. یک کتاب کامل به این کتاب اضافه‌شده چون مهم‌ترین موضوع کسب‌وکارتان است اگر شما پیشنهاد رد نشدنی داشته باشید ، ممکن است کسب‌وکارتان به‌گونه‌ای به چرخند ، اما ممکن است اگر برخی تطبیقات هم در خودروی‌تان انجام دهید ، با روغن ذرت هم روشن شود و حرکت کند.

پیشنهاد رد نشدنی مانند یک سوخت جت با عدد اکتان بالا برای تجارت تا نمی‌ماند که بهره‌وری هر کاری که انجام می‌دهید چند برابر می‌کند.

هرچند نباید سعی کنید که این امر باعث شود قدم دو قدم سه را نادیده بگیرید. به کار بستن آن‌ها از همین‌الامی تواند یک رشد انفجاری فوری در کسب‌وکارتان ایجاد کند حتی اگر پیشنهاد رد نشدنی هم ارائه نمی‌دهید.

demo-attachment-702-nikita-katsevich-QXDJGPZTwxs-unsplash-e1584533063531

مفهوم ترس از موفقیت

کار مک کللند در رابطه با نیاز به پیشرفت ( اساسا افرادی که در این متغیر در سطح بالایی قرار دارند با آنهایی که در متغیر ترس از شکست از موضعی برجسته برخورداند به گونه ای متفاوت رفتار می کنند) و کار اتکینسون در مورد ترس از شکست همواره در پیش بینی رفتار موفقیت آمیز زنان با اشکال مواجه بوده اند.

بنابراین، همه می دانیم که بسیاری از زنان به پیشرفت نائل می آیند و اگر چنین رفتاری با نظریه های مناسب برای مردان قابل پیش بینی نباشد، چه چیز به پیش بینی آن می پردازد؟ مدیران و مجریان سازمان ها که روزانه با سیلی از درخواست های زنان تازه برانگیخته برای کار مواجهند علاقه ای مشروع به این پرسش دارند، پرسشی که پاسخ به آن چند سال پیش توسط ماتینا هورنر در پژوهش رساله دکترای او آغاز گردید.

در این اثر ما برای نخستین بار با این پیشنهاد مواجه می شویم که زنان هوشمند در جامعه ما در امتداد ابعاد ضد و نقیضی تربیت شده و بار آمده اند. از یک سو به آنان آموخته شده است که به موفقیت و پیشرفت ارج نهند، همان طور که اغلب افراد در جامعه ما سنتا چنین آموزش یافته اند و از سوی دیگر به آنان یاد داده شده است که در دانشگاه به عنوان دانشجو و در بزرگسالی در دنیای کار از موفقیت و پیروزی بیم و هراس داشته باشند، این پیروزی غیر زنانه تلقی می شود. آنها یاد گرفته اند که موفقیت در دنیای کار از آن مردان است در حالی که دنیای خانه و خانواده جو مناسب برای فعالیت زنان را تشکیل می دهد.

تلاش برای ترک خانه به منظور پیروز شدن در دنیای کار داغ شکست بر پیشانی آنان خواهد زد با این که ابتدا در دوران مدرسه و در سطوح پایین تر ترغیب می شدند تا به عنوان زن به موفقیت برسند. هورنر معتقد است که مفهوم ترس از موفقیت این است و پیشنهاد می کند که علت چنین سطح پایینی از پیشرفت حرفه ای در میان زنان واجد توانش بالا هم همین است. فرضیه هورنر (۱۹۶۸) از هنگام نخستین صورتبندی آن به طور قابل ملاحظه ای مورد تجدید نظر قرار گرفته است. در یک جهت، برای عقاید وی تایید بسیاری توسط بروورمن و دیگران (۱۹۷۲) حاصل شده است و یافته های جالبی را پیرامون نکات زیر گزارش داده اند. تمام نمونه هایی که موردمطالعه قرار گرفتند چه مرد و چه زن و نیز گرو ه های حرفه ای مختلف به این نکات معتقد بودند. این نکات به شرح زیرند:

۱_ نگار ذهنی شخصیت آرمانی با نگار ذهنی مرد موفق مشابه است.

۲_ نگار ذهنی زن موفق با نگار ذهنی مرد موفق متناقض است.

۳_ نگار ذهنی شخصیت روان نژند با نگار ذهنی شخصیت آرمانی متناقض است . اگر ۲ را با ۲ جمع کرده و به این نتیجه گیری رسیده اید که زن ناموفق مساوی با شخصیت آرمانی و مرد موفق است محاسبه شما کاملا درست است.